مناجات ماه رمضانی و روضه سیدالشهدا علیه السلام
دو سه شب مانده فقط، فرصتمان محدود است رحم کن گرچه گدای تو گنه آلود است وای بر من اگر امشب نخـری بارم را آه پس من چه کنم نفس خـطاکـارم را؟ هیچ کس مثل من خسته پـریـشان نشده روزههـایـم سـپـر آتـش سـوزان نـشـده دانه دانه گـنـه من شده صـدها خـروار ماندم از فیض نمازی که قضا شد هربار در سرم جز هوس و خواهش نفسانی نیست خبری دیگر از آن سجدۀ طولانی نیست جای مظلـوم، ستـمپـیـشه همآغـوشم شد از عـلـی گـفـتم و اَیـتـام فـرامـوشم شـد معصیت کم کم از این خانه مرا دورم کرد خویِ دنیـا طلـبی بود که مغـرورم کرد سَیدی، صیـد شدم در شهـواتم، الغـوث سخت دلواپس میزانو صراطم، الغوث بینـوایم، به گـدا نـان و نـوایی بـرسان درد دارم چه کـنم؟ زود دوایی برسـان نسخـهای نیست بـجـز گریـۀ بر ثـارالله )هرکه دارد هوس کرب و بلا بسمالله) سر مولا به روی نـیـزۀ اعـدا میرفت نالـۀ خـواهـر او بـود که بـالا میرفـت به هـمان گـریـۀ بیتـاب، الـهـی العـفـو بـه لـب تـشـنـۀ اربـاب، الـهـی الـعــفـو |